دنیا میجنگد و ما نقاشی میکشیم
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۲۸۹۴۲۷
«یک سال، دو هنرمند، دو اثر برای دو ماه» قرار است هم پُلی فرهنگی باشد میان کشورهای ایران و ایتالیا و هم فرصتی برای حرف زدن با مردم تهران آن هم به زبان هنر!
سفارت ایتالیا در این پروژه فرهنگی تصمیم دارد با همکاری مشترک میان هنرمندان ایرانی و ایتالیایی و ارائه آثار آنها روی دیوار خارجی این سفارتخانه به زیباسازی شهر تهران کمک کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نخستین آثار این پروژه حاصل همکاری مشترک میان مهدی قدیانلو و پائو است که قرار است به مدت دو ماه روی دیوار خارجی سفارت ایتالیا به نمایش گذاشته شود.
جوزپه پرونه، سفیر ایتالیا در ایران درباره ایده این پروژه توضیح میدهد که از آنجایی که هنرمندان زیادی در این زمینه در ایران مشغول به کار هستند و در ایتالیا نیز هنر شهری بسیار مهم و در حال رشد است، به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم هنرمندان ایرانی و ایتالیایی را در کنار هم قرار دهیم تا اثری را در سفارت ایتالیا خلق کنند که در خیابان باشد و مردم نیز بتوانند آن را ببینند و لذت ببرند.
مهدی قدیانلو و پائو نیز در گفتوگوهایی با ایسنا از تجربه همکاری با این پروژه و پیامی که برای مردم تهران داشتهاند، سخن گفتند.
هنرمندانی که برای دیدن ایران اشک در چشمهایشان جمع میشود
قدیانلو، هنرمندی که تجربه سالها نقاشی روی دیوارهای شهرهای مختلف جهان از تهران گرفته تا بوستون آمریکا را دارد، درباره تجربه همکاری با سفارت ایتالیا میگوید: سفارت ایتالیا دعوت کرد تا در این پروژه حضور داشته باشم و من نیز علیرغم اینکه در آن بازه زمانی کارهای زیادی در دست داشتم، اما علاقهمند بودم که با این پروژه نیز همکاری کنم. به نظرم ایده جالبی بود و میتوانست به ایجاد یک پُل فرهنگی میان ایران و ایتالیا بهخصوص در این زمان عجیب و غریب که در دنیا یک دو دستگی ایجاد شده، کمک کند.
او ادامه میدهد: از طرفی دیگر برای من نیز فرصت خوبی بود؛ چون در این هفت سال گذشته در تهران کار نکرده بودم و این پروژه این امکان را فراهم کرد تا اثری را به چشمان مردم تهران هدیه کنم. از سوی دیگر بسیاری از هنرمندان نسل ما به غیر از سابقه فرهنگی و هنری کشور خودمان، قسمتی از ایدهها و منابع الهاممان را مدیون ایتالیا هستیم و این فرصت خوبی بود تا هم به مردم شهری که در آن زندگی میکنم و هم مردم ایتالیا که هنر و معماری آنها منبع الهام ما هنرمندان بوده است، ادای دین کنم.
قدیانلو درباره تجربه همکاری با یک هنرمند ایتالیایی نیز یادآور میشود: هنرمند دیگر را نیز خودشان انتخاب کردند و برای من این چالش جالب بود. چون برای اولین بار بود که کاری را در هماهنگی با هنرمند دیگری انجام میدادم و سعی کردم اصلا دخالت نکنم که این هنرمند چه کسی است و آیا کار او به من میخورد یا نه؟ در واقع سعی کردم خودم را با پروژه هماهنگ کنم. آقای پائو نیز هنرمند خیلی محترمی بود که با هم همفکری کردیم و نهایتا به این نتیجه رسیدیم که هر کسی کار خودش را انجام دهد، ولی آثار با هم ارتباطهای فرمی و محتوایی داشته باشند.
این هنرمند در پاسخ به این پرسش که آیا در فرآیند این پروژه تلاش کردید که به یک مفهوم مشترک برسید، اظهار میکند: در مجموع سعی کردیم خیلی راحتتر از این حرفها در کنار هم کار کنیم. به هر حال هر کسی زبان شخصی خودش را داشت و حتی شاید سبکهای کاری ما ۱۸۰ درجه با هم اختلاف داشت، ولی نهایتا به توافق خوبی رسیدیم.
قیدانلو همچنین درباره رویکرد یک هنرمند خارجی نسبت به ایران و هنرهای ایرانی، میگوید: نه فقط پائو، بلکه خیلی از دوستان هنرمند من عاشق ایران هستند و چشمانشان برای دیدن کاخ گلستان و نقش جهان پُر از اشک میشود و واقعا دوست دارند به ایران سفر کنند. اما از آنجا که کارهای مهم تجاری و هنریشان را با آمریکا انجام میدهند، بنابراین نمیتوانند به ایران بیایند چون فکر میکنند شاید دیگر نتوانند به آمریکا سفر کنند.
او اظهار میکند: در نهایت این پروژه را فرصتی دانستم که از طریق هنر با یک کشور دیگر گفتوگو کنیم؛ آن هم با توجه به وضعیت سیاسی که در دنیا وجود دارد و فقط هم مربوط به مشکل ما ایرانیها با آمریکا نیست، بلکه در همه جای دنیا یک آشوب سیاسی است.
اگر در خانه بنشینیم مشکلاتمان بزرگتر میشود
همچنین پائو، هنرمندی ایتالیایی که در این پروژه حضور داشته است نیز درباره تجربه حضور و انجام کار هنری در کشور ایران، میگوید: برای ما ایتالیاییها ایران کشور دوری است و واقعا شاید برای آمدن به اینجا نگران بودم. در روزهای اول به جاهای مختلف تهران رفتم، سعی کردم با شهر آشنا شوم، موزهها را دیدم و با مردم حرف زدم و واقعا شگفتزده شدم. مردم ایران خیلی دوست دارم و فکر میکنم انسانهای باهوش و مهربانی هستند. اما در عین حال شهر تهران با مشکلاتی همچون ترافیک و هوای آلوده مواجه است که از زیباییهای آن کم میکند.
او ادامه میدهد: در ابتدا من هیچ ایده مشخصی نداشتم و فقط میخواستم با روح این شهر آشنا شوم. وقتی به موزه ملی رفتم هنرهای کهن را دیدم و از برخی طرحهای قدیمی عکس گرفتم و فکر کردم شاید روزی بتوانم از این اشکال استفاده کنم. در نهایت بعد از صحبتهایی که با «مهدی» داشتم و همچنین براساس تحقیقاتی که انجام داده بودم، به یک ایده مشخص رسیدم.
این هنرمند ایتالیایی یادآور میشود: در واقع این پروژه ارتباطی میان دو کشور ایران و ایتالیا بود که از طریق تلفیق ایدهها شکل گرفت. در ابتدا این کار اصلا برای من و «مهدی» آسان نبود، ولی ما هر دو این ایده را دوست داشتیم و تلاش کردیم با وجود تفاوت در سبک کاری و تجربههایمان به یک نتیجه مشخص برسیم. در نهایت تصمیم گرفتیم که آثارمان از طریق یک حفره با هم ارتباط برقرار کنند و حتی انگار این حفرههای ارتباطی میان مردم و پشت دیوار سفارت نیز ایجاد میکند.
پائو هنر را زبان مشترک تمام مردم جهان میداند و در این زمینه میگوید: در ایتالیا تبلیغات سیاسی زیادی علیه ایران وجود دارد و مردم عادی تصور اشتباهی درباره ایران دارند. ولی من چنین فکر نمیکنم و اینجا مردمی را دیدم که با انسانها ارتباط برقرار میکنند و مهماننواز هستند. در این شرایط موجود هنر یک راه ارتباطی خوب میان مردم کشورهاست.
او همچنین درباره پیام اثر خود به مردم ایران، اظهار میکند: اغلب هنرهای خیابانی یک نوع حرکت سیاسی محسوب میشوند، چون تلاش میکنند واقعیتها را تغییر دهند و ما برای این هنر خیابانی یک طرح ساده را انتخاب کردیم. پیام من این بود که بیایید همدیگر را متوجه شویم و ایدههایمان را با هم در میان بگذاریم. الان که مشکلات جهان هر روز بزرگتر میشود، اگر در خانه بنشینیم و با هیچ کسی در ارتباط نباشیم دچار یک مشکل بزرگتر خواهیم شد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: هنرهاي تجسمي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۲۸۹۴۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران
با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سؤال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالاً پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزادپنداری کنند و بهراحتی خود را بهعنوان راوی ترانههایش تصور کنند، اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
به گزارش ایسنا، اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه، اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
موسیقی سوئیفتتوبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن اوسوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود، اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت، اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند، اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفتکونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفتاز اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است، اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری اونوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور eraنوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا میتوان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر میشد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است، اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت میکند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.